سخنرانی اخیر وزیر جهاد کشاورزی و انتقاد از خود، بسیار جای تقدیر و تشکر دارد که چنین جسارت کرده و آتش به اختیار شده است در این میان اما باید پرسید مسائل ذکر شده در سخنرانی یاد شده علت است یا معلول، مثلاً زمانی که یک کارمند امور اراضی با ماهی دو، سه میلیون تومان حقوق قرار است سه دهه خدمت صادقانه انجام دهد و شاهد است که زندگی و معاش خانواده نمیچرخد از وی چه انتظار میرود.
در چنین شرایطی، کافی است فرد، مقداری تجربه کسب کند و راه و چاه تغییر کاربری و مفرهای فرار از قانون به صورت قانونی را بیابد آنوقت یک دکان دو نبش در کنار امور اراضی وزارتخانه بزند و دفتر حقوقی یا گروه مشاورهای به نام دیگران دست و پا نماید آنوقت است که تمام قانون را با «دو ریال»، جابهجا میکند.
اینجاست که حتی کارمند دستوپا چلفتی هم اگر با متقاضیهایی روبهرو شود که از وی بخواهند هیچ خلافی نکند و فقط پرونده آنها را یک سال زیر کارتنها و آرشیوها گم و گور نماید تا آنها تغییر کاربری، دیوارکشی، ساخت و ساز، فروش و... را انجام دهند و مثلاً حقوق چند سال را یک جا دریافت کند؛ من و شما هم که باشیم دستمان به لرزه «بکنم، نکنم» میافتد.
شاهکار این میشود که شما در اراضی پر زرق و برق و بسیار مرغوب - مثلاً دماوند - ملاحظه میکنید که یک قطعه زمین، «نصف میشود» و به دو نفر فروخته شده حالا یک قطعه آن، از حالت باغ خارج شده، تغییر کاربری داده، دیوارکشی شده، بدون مجوز ساخته شده، بعد جریمه پرداخت نمود و ویلای 2 طبقه دارد یا در حال تکمیل است. اما نصف دیگر در حالی که سند 6 دانگ در دست دارد نه تنها موفق نشده کاری انجام دهد بلکه همان دیوار وی هم احتمالا به نام ملک متخلف، تخریب شده است.
مراجعات صاحب نصف دیگر زمین نشان میدهد احتمالاً پس از مدتی گم شدن پرونده، مالک «ژن خوبه» و آغازکننده ساخت و ساز اینک دیوار زمین سنددار بهعنوان متجاوز و تغییر کاربری داده شده - بهعنوان متخلف - و شاید هم بدون حکم قضایی تخریب شده و متخلف اصلی در امان مانده است.
اما حکایت، قربون برم خدا رو، یک بوم و دو هوا حالا اینجا کاربرد پیدا میکند؛ زیرا 3 دانگ یک پلاک، بهصورت معجزه و تغییر کاربری و ساختوسازش قانونی میشود؛ اما 3 دانگ دیگر که پروندهاش گم نشده نهتنها متخلف شناخته شده - البته احتمالا بدون حکم قضایی - بلکه بهعنوان «... ز شوشتر زدند گردن مسگری»؛ دیوار زمینش هم تخریب گردید و مدیریت جهاد کشاورزی استان تهران با اشراف به موضوع، اعتقاد دارد آب از آب تکان نمیخورد و قاعدتا پاسخگو نیست!
نمونه دیگر در «منطقه کردان» که بیخگوش کرج است که یک قطعه زمین توسط بنیاد مستضعفان وقت، تفکیک و سنددار و به پرسنل خود واگذار و سپس خرید و فروش شده است اما اینک پس از 30 سال یک قطعه زمین دونبش مربوط منابعطبیعی اعلام شده و سند آن ابطال گردید؛ اما زمین بغلی و چسبیده به آن که همگی در یک پلاک هستند غیرمنابع ملی و دارای سند آزاد اعلام شد.
حال باید دید وزارت جهاد کشاورزی و منابع طبیعی که درباره قطعات 500 و 1000 متری چنین حرکات معجزهواری انجام میدهد چگونه و ناگهان قطعههای 10، 20، 30، 40، 50، 100 هکتاری را آب میکشد تا پاک، تطهیر، سنددار و مجوزدار شوند. آنوقت، جناب وزیر وزارتخانه فقط آه و ناله بکشد که وا خجالتا !! مردم را تیغ نزنید!
در شمارههای آینده شعبدههای بیشتری از اینگونه تغییر کاربریها مطرح خواهد شد.
ماهنامه دام و کشت و صنعت- شماره ۲۳۳ - شهریور ۱۳۹۸
کارشناسان ما در مورد مشکلات تولید محصولات، که نمیتوانید برای آن جوابی پیدا کنید؛ میتوانند به شما کمک کنند
info@iranAgriMagazine.com